کـــــــــــورد نیـــــــــــوز

وبگاه مستقل خبری شهرستان دیواندره

کـــــــــــورد نیـــــــــــوز

وبگاه مستقل خبری شهرستان دیواندره

بیوگرافی طاهر توفیق

طاهر توفیق در سال 1932 به مدرسه ابتدایی می رود. او در سال 1936 خوانندگی را آغاز کرده و همزمان وارد دوره متوسطه می شود اما به دلیل هزینه­های بالا ترک تحصیل می کند و برای امرار معاش در شهربانی کویه مشغول به کار می شود.
بعدها یکی از آشناها به نام "حاجی افندی" که به عنوان کارمند که به بصره منتقل شده بود، طاهر توفیق را با خود به بصره می برد و او تا سال 1946 به کویه باز نمی گردد. این هنرمند در سال 1945 به بغداد می رود و به واسطه یکی از اقوامش به نام "صمد بنای" در رادیو کردی بغداد استخدام می شود. وی در بغداد 70 ترانه­ی را در ازای هر ترانه یک و نیم تا دو دینار اجرا کرده است. اولین مقام طاهر توفیق (له‌ گورێ سۆره‌ گورێ) بوده که همراه با ترانه (کراس زه‌ردێ) اجرا شده است.
پدرش (توفیق) که به (تۆفیقه‌ درێژ) شهرت داشته است در سال 1958 فوت می کند، مردی فقیر و در عین حال باعزت که از صدای زیبایی نیز بهره مند بود. "توفیق" به غیر از "طاهر" صاحب سه پسر دیگر به نامهای "ظاهر"، "مغدید" و "شفیق" و یک دختر به نام "شوکت" شده است. مادر "طاهر توفیق""عصمت" نام داشت که او نیز در سال 1962 فوت کرده است. در سال 1950 طاهر توفیق چند ترانه را بر روی گرامافون و برای شرکت "چخماقچی" و "بیزافون" اجرا کرده بود. محمد عبدالله هر روز این ترانه ها را در چایخانه اش (لاوان) و به همراه ترانه های دیگری از "کاویس آقا"، "سید علی اصغر کردستانی"، "مریم خان" و خوانندگانی دیگر برای مشتریانش پخش می کرد.
وی سال 1956 محمد به بغداد می رود و دستگاه ضبطی از نوع فیلیپس را خریداری می کند. همان شب اول طاهر توفیق را می بیند و در هتل حکیم و برای اولین بار چند مقام بسیار شنیدنی، از جمله مقام های «یاری خۆم لێ زیزه‌»، «زوڵفت به‌ قه‌دتدا» و «به‌سته‌ی چارۆکی» را ضبط می کنند. طاهر توفیق در راه بازگشت از بغداد از طرف محمد دعوت می شود و ترانه های بدون آهنگ زیبایی را در خانه های "محمود آقای کاک زیاد"، "ملا حویز"، "زکی افندی" و "باغهای کویه" اجرا می کند که توسط محمد هم آنها ضبط می شوند. در سال 1957 و هنگامی که استاد باکوری به کویه برگشت، او نیز در اجرای ترانه ها سهیم بود و با عود و کمانش موجبات زیبایی هرچه بیشتر ترانه ها را فراهم می آورد. تابستان ها که طاهر توفیق به کویه برمی گشت همه­ی بعداز ظهرها به کازینوی "ته‌مته‌مان" می آمد و تا نیمه شب در آنجا می ماند. او صدای "ام کلثوم" و "محمد عبدالوهاب" را بسیار دوست داشت و به خصوص ترانه های "سلو قلبی"، "غنی لی شوی شوی" و "الهوی و الشباب" را بسیار زیبا اجرا می کرد.
طاهر توفیق در 12/9/1956 به اربیل بازگشت و در "سیده­کان" به عنوان کارمند استخدام شد، پس از آن به بغداد رفت و در سال 1960 برای همیشه بغداد را ترک کرد و به اربیل بازگشت و به همراه همسرش "حوا خان" زندگی شاد و آرامی را پشت سر گذاشت. "حوا خان" همسر طاهر توفیق در تاریخ 18/6/1986 بدون آنکه صاحب فرزندی شوند از دنیا رفت.
یکی از دوستان بسیار نزدیک طاهر توفیق در شهر کویه شاعری به نام "دلدار" بود. این دو در یک محله هم زندگی می کردند. طاهر توفیق اشعار او را بسیار دوست داشت و چند شعر او را نیز در قالب مقام اجرا کرده است؛ از آن جمله آن ها می توان به "ئه‌ی بادی شه‌ماڵ"، "زوڵف و ئه‌گریجه‌ی یار" و "چه‌هچه‌هه‌ی بولبول" را نام برد که به گفته خود طاهر توفیق از زیباترین ترانه هایش محسوب می شوند.
طاهر توفیق در "کویه" از وجود خوانندگانی چون "ملا اسعد"، "سیوه"، "قادری مام حسین" و "احمد حه­مه ملا" بهره برده است.
بذله گو و نکته دان
طاهر توفیق فردی باعزت، بذله گو و نکته دان بود. هیچ گاه هنرش را فدای پول و مادیات نکرد و ترانه هایش را بر حسب میل و علاقه خود خوانده است. خودش می گفت: در زندگی ام هیچ کس را نرنجانده ام.
او برای گذران زندگی اش چند کتاب نیز چاپ کرده است که عبارتند از: 1- چه‌پکه‌ گوڵ- سال 1954 2- ئاوازی به‌سۆز- سال 1955 3- گۆرانی ژیان- سال 1973 4- ئاوازی به‌جۆش- سال 1978 5- گوڵی سه‌ربه‌ستی- سال 1983.
شهرت طاهر توفیق به ترانه "شیرین به­هاره" بازمی گردد که شعری از استاد ابراهیم احمد است. این شعر شامل 15 رباعی است. در آن دوران مسئولین حکومتی بعث بارها از او خواستند که این ترانه را در برنامه هایش اجرا نکند، اما طاهر توفیق برنامه هایش را با این ترانه آغاز می کرد و یا حسن ختام برنامه هایش همین ترانه بود.
طاهر توفیق استاد بی بدیل مقام بود. شعرهایش را از منابع شعری شاعران بزرگی همچون "حاجی قادر کویی"، "نالی"، «کوردی"، "صانعی"، "وفایی"، "مولوی کرد"، "احمد مختار جاف"، "دلدار"، "گوران"، "ابراهیم احمد"، "هژار"، "هیمن"، "شیخ رضا" و ... انتخاب می کرد. این هنرمند مقام خوان همچنین از اشعار فولکور و اشعار خودش نیز استفاده کرده است.
بیماری طاهر توفیق
طاهر توفیق، از همان دوران جوانی از ناحیه کمر دچار درد بود. بعدها و در سال های 1980-1987 نیز به بیماری های فشار خون و دیابت مبتلا شد. دلیل این بیماری ها نیز به ناپرهیزی های وی باز می گشت. در همان سال او دو بار به خارج از عراق نیز سفر کرد، اما شرایط جسمی اش روز به روز بدتر می شد. همیشه به پزشکانی چون "دشتی دزه­یی"، "فه­رهاد عمر حه­ویز"، "عبدالرزاق دباغ" و "سعد وتری" مراجعه می کرد و آنها نیز داروهای لازم را برای او تجویز می کردند.
طاهر توفیق زندگی در شهر کویه را بسیار دوست داشت، به همین خاطر بود که در ماه ژوئن 1978 به کویه بازگشت و در خانه داماد خواهرش، "صلاح" زندگی می کرد. آخرین عکسش را در همان ماه و با چند نفر از دوستانش گرفته است. پس از آن به شهر اربیل رفت و آخرین برنامه هنری اش را در خانه "ظاهر هناری" و در تاریخ 6/7/1987 اجرا کرده. در روز 7/8/1987 او را به شهر کویه بازگرداندند.
در این زمان شرایط جسمی اش بسیار بد بود و در ساعت 6.25 صبح روز 20/10/1987 قلبش برای همیشه از تپش افتاد. پیکر این هنرمند بزرگ را به گورستان شهیدان (عاربیان) بردند و در کنار پدر و مادرش به خاک سپردند. اکنون نیز روی سنگ قبرش، سال تولدش را 1920 نوشته اند که اشتباه است و در سال 1922 متولد شده است. مراسم ختمش نیز در مسجد "گه­وره" برگزار شد.
مراسم چهلم طاهر توفیق در روز 28/11/87 در شهر کویه و در روز 30/11/87 در شهرهای "اربیل" و "رواندز" برگزار شد. همه ساله همزمان با سالروز وفات طاهر توفیق مراسمی از طرف گروه "باواجی" برگزار می شود. در زمان مرگش رادیو کردی بغداد و تلویزیون بخش کردی نیز برنامه هایی اختصاصی پخش کردند.
تلاش برای انتشار یک زندگی نامه
آن زمان که طاهر توفیق در بستر بیماری بود از دوستانش خرده گرفته بود که چرا او را از یاد برده اند، اما تنی چند از بهترین دوستانش به عیادتش رفتند و برای او آرزوی بهبودی کردند. کسانی چون "رسول گردی"، "محمد عبدالله چایچی"، "محمد کبابچی و پسرانش"، "عبدالله کبابچی" و ... از آن جمله بودند.
من نیز همچون یکی از عاشقان صدای طاهر توفیق برای اثبات وفاداری ام به او و همچنین معرفی طاهر توفیق به نسل کنونی و نسل های بعدی دست به قلم شدم. به همین خاطر چندی پیش به خانه پسرعمویم محمد رفتم که او هم در بستر بیماری بود. در این باره با او صحبت کردم و از وی خواستم که دستگاه ضبط و کاست هایی که صدای طاهر توفیق را در فاصله سال های 1980 – 1956 روی آنها ضبط کرده بود در اختیارم بگذارد. او نیز از این تصمیم من استقبال کرد. پنج سال روی این نوارها کار کردم و با دستگاه های استاد باکوری و حسام الدین برزنجی همه آنها را گوش کرده و اصلاح کردم. در پایان نیز کتابی تحت عنوان "زندگی، سرگذشت و ترانه هایی از هنرمند جاودان، طاهر توفیق" نوشتم و با هزینه شخصی و در تیراژی 2000 جلدی چاپ کردم. این کار من از طرف بسیاری از هنرمندان و مسئولان حکومتی اقلیم کردستان مورد استقبال قرار گرفت. همچنین از طرف آقای "فلک الدین کاکه­ای" وزیر وقت «روشنبیری» از من تقدیر به عمل آمد. کتابخانه ها از من تقاضای تجدید چاپ کردند. به همین دلیل من هم بخش های تازه ای را به آن اضافه کردم و وزارت روشنبیری 500 جلد دیگر از کتاب را چاپ کرد.
در پایان نیز پیشنهاد می کنم که مجسمه طاهر توفیق از محل کنونی اش منتقل شود و در کنار مجسمه های "حاجی قادری کویی" و "سامی عه­ودال" یا هر مکان مناسب دیگری در شهر کویه قرار گیرد. همچنین از فعالان عرصه فیلم نیز می خواهم که با استفاده از این کتاب فیلمی مستند از زندگی طاهر توفیق را تهیه کنند.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد